کد مطلب:88705 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:242

نزدیکی اش به خاطر مکر و خدعه نیست











(بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنا منه لین و رحمه، لیس تباعده بكبر و عظمه و لا دنوه بمكر و خدیعه)

ترجمه: دوری او از كسی كه از او دوری می كند از روی زهد و به خاطر پاك ماندن است و معاشرتش با كسی كه به او نزدیك می شود توام با نرمش و مهربانی است، دوری كردن او از روی تكبر و بزرگی نیست و نزدیك شدن او نیز از روی مكر و نیرنگ نمی باشد.

شرح: پرهیزگار بر طبق دیدگاه توحیدی خود به افراد حق گرا منعطف و از افراد باطل گرا دور می شود، این دور شدن و كناره گیری از فرد یا گروهی خاص نه به عنوان تكبر و بزرگی و فخر فروشی است، بلكه به خاطر پاك ماندن و آلوده نشدن به صفات اهل باطل است و نزدیك شدن و تمایل به فرد و گروهی خاص نه به خاطر

[صفحه 594]

فریفتن و سوء استفاده باشد، بلكه به خاطر برخورد نرم و آمیخته با مهربانی است، به خاطر این است كه آنها همسفران او در كوی حقند، ملاك دوری و نزدیكی آنها از كسی از روی فساد اخلاق مثل تكبر و مكر و حیله نیست، بلكه از روی ارزشهای بالنده اخلاقی مثل كناره گیری از فساد و بر اساس رحمت و عطوفت است.

اساسا فردی كه دارای نظم و انضباط است نمی تواند، در همه احوال و با همه متمایل و یا از همه كناره گیری كند اگر كسی با همه نرمی نشان داد و به هر دسته و فرقه ای متمایل شد باید رگه های نفاق را در او جستجو كرد. مگر می شود انسان با این همه انسانها و این همه افكار جور واجور هماهنگ شود. و اگر با همه تندی كرد، او بیمار است و تعادل روحی ندارد.

بعضی فقط برای پول كسی رفیق او می شوند، تا وقتی مثل گاو شیرده، می شود او را دوشند، او را می دوشند و تا وقتی مثل شتر، سواری دهد، سواری می كشند، وقتی دیگر بهره نداد مثل تفاله كه در دهان است او را دور می اندازند.

پرهیزگاران از زمره ی این افراد نیستند كه ملاك رفاقت آنها بهره كشی باشد، پرهیزگاران مانند منافقین نیستند، كه وقتی به مومنان می رسند، بگویند ایمان آوردیم و وقتی با دوستان شیطان صفت خود خلوت كردند، بگویند ما با شمائیم و آنها را مسخره كردیم (و اذا لقوا الذین آمنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزوون)[1] در صفات اخلاقی آنها مكر و حیله راه ندارد، زیرا مكر و حیله تاریكی است كه با نورانیت درون آنها سازگار نیست.

مرحوم الهی قمشه ای، این بلبل گلزار عشق و عرفان در ذیل (بعده عمن تباعد عنه زهد و نزاهه و دنوه ممن دنی منه لین و رحمه لیس تباعده بكبر و عظمه و لا دنوه بمكر و خدیعه) چنین می سراید:


چو دور از خلق گردد در تفرد
نزاهت خواهد و زهد و تجرد

[صفحه 595]

نی از مردم بكبر و ناز دور است
چنان كز طبع ارباب غرور است


و اگر نزدیك گردد آن وفادار
بجز اشفاق و رحمت نیستش كار


شود نزدیك با مردم كه شاید
دری از عشق بر دلها گشاید


نی از مكر و فریب آید به نزدیك
سخن اینجا رسید ای عقل ناهیك


گریز ای عقل كامد عشق خونریز
و یا پروانه شو، ز آتش مپرهیز


روان بگذار و تن بسپار جانسوز
دل از شمع جمال شه بیفروز


بر آتش زن كه شمع بزم لاهوت
فروزد جان و سوزد جسم ناسوت


بیفشان بال و پر كان طرفه صیاد
بگیرد جسم و جان را سازد آزاد


صفحه 594، 595.








  1. سوره ی بقره، آیه ی 14.